گفتگوی آزادیه روز یه مسئول بسیجی رفته بود نزد مسئولین دانشکده محل تحصیلش.
گفت :آقای دکتر سلام. من و دوستان پر شور و نشاطم در دانشکده پای آرمان های انقلاب ایستاده ایم و تلاشمان را میکنیم. چشم داشتی هم نداریم. اما برای کارمون چندتا چیز ضروری احتیاج داریم میشه برامون تهیه کنید؟
گفت : حالا که بودجه نداریم، شما درخواستشو بدید اگه شد بهتون میدیم.
مسئول بسیج دانشکده رفت چند ماه گذشت اما ظاهرا خبری از بودجه نبود. یه دفعه دیگه رفت درخواستشو داد. بعد از چند ماه قبول کردن یه سیستم رایانه بهشون بدن. اما...
آره درست حدس زدید. سیستم رایانه یکی از اساتید باید تعویض می شد و به علم کمک شایانی می شد. بنابر این سیستم قبلی یا باید دور انداخته میشد یا میرفت به انبار یا ...
بله ، منت مسئولین دانشکده شامل حال بسیجیان شد و این سیستم به آنها رسید.!!
اما سیستم چندتا چیزش سوخته بود و یک ماه بیشتر نتونست دووم بیاره.
مسئول بسیج دوباره درخواست تعمیرش را داد اما... بودجه نبود!!
خلاصه دل از دانشکده کند و به مسئول حوزه درخواست داد.
و بالاخره سیستم رسید و بسیج دانشکده بعد از 1 سال برو و بیا یک سیستم رایانه برای کارهایش تامین کرد.
اما هنوز به چندتا صندلی و یک میز احتیاج داشت.
مسئول بسیج باز به سراغ مسئولین دانشکده رفت. فکر میکرد بودجه دارند چون دیده بود کولرهای جدید برای دانشگاه ،صندلی های جدید برای و کتابخانه و اساتید خریده بودند.
اما مثل اینکه مسئول بسیج دانشکده اشتباه کرده بود!!!
آخر بعد از درخواست مجدد دکتر ..... گفت بودجه نداریم.
این داستان ادامه دارد...
خرید اپل آیدی؟
